دانش هرکس بدهی اوست به جامعه

برنده های مهم ملی؛ خودخواه های تنبل

به نظر من عقب ماندگی کشور را مدیون نوع خاصی از هموطنان مان هستیم،  کسانی که سخت پای نظرات خود که تامین کننده منافع شان است ایستاده اند در حالی که حتی ذره ای دیگران را در نظر نمی گیرند!  شاید باورتان نشود ولی یکی از همین نوع هموطنان قادر است به تنهایی کشور را چند سال به عقب باز گرداند، این که خوب است ولی خدا نکند یکی از همین ها همدم تان،  دوست تان،  عضو خانواده تان یا حتی هم خانه ای موقت تان باشد، که دیگر کارتان ساخته است! 


۰ نظر
امیر پرشین

ستایش خرد را به از راه داد

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند

گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.

 

تصویر مغز

۰ نظر
امیر پرشین

بنی آدم اعضای یک پیکرند

انسانیت


این عکس رو که دیدم اولین تراوش ذهنم بسمت انسان دوستی رفت، شما چطور؟

۰ نظر
امیر پرشین

چقدر قشنگ نسل آدمیزاد ادامه پیدا میکنه

نسل ها

فکر کردن به زنجیره ی نسل ها هم میتونه قشنگ باشه ولی چقد خوبه که پیدایش نسل های جدید با برنامه و مواظبت باشه.
۲ نظر
امیر پرشین

اندر ستایش خرد در شاهنامه

کنون ای خردمند وصف خرد        بدین جایگه گفتن اندرخورد

کنون تا چه داری بیار از خرد        که گوش نیوشنده زو برخورد

خرد بهتر از هر چه ایزد بداد         ستایش خرد را به از راه داد

خرد رهنمای و خرد دلگشای      خرد دست گیرد به هر دو سرای

ازو شادمانی وزویت غمیست      وزویت فزونی وزویت کمیست

خرد تیره و مرد روشن روان         نباشد همی شادمان یک زمان

چه گفت آن خردمند مردخرد       که دانا ز گفتار از برخوردد

کسی کو خرد را ندارد ز پیش       دلش گردد از کرده​ی خویش ریش

هشیوار دیوانه خواند ورا              همان خویش بیگانه داند ورا

ازویی به هر دو سرای ارجمند       گسسته خرد پای دارد ببند

خرد چشم جانست چون بنگری      تو بی​چشم شادان جهان نسپری

نخست آفرینش خرد را شناس       نگهبان جانست و آن سه پاس

سه پاس تو چشم است وگوش و زبان کزین سه رسد نیک و بد بی​گمان

خرد را و جان را که یارد ستود        و گر من ستایم که یارد شنود

حکیما چو کس نیست گفتن چه سود   ازین پس بگو کافرینش چه بود

تویی کرده​ی کردگار جهان             ببینی همی آشکار و نهان

به گفتار دانندگان راه جوی            به گیتی بپوی و به هر کس بگوی

ز هر دانشی چون سخن بشنوی    از آموختن یک زمان نغنوی

چو دیدار یابی به شاخ سخن          بدانی که دانش نیابد به من

۱ نظر
امیر پرشین